آخرین روز های 3 سالگی
دختر خوشگلم این روزهای که میگذره آخرین روزهای 3 سالگیته و تو کم کم داری به 4 سالگی نزدیک میشی
توی این روزهای بلند تابستان خیلی زود حوصله ات سر میره و میگی مامان میشه بیای با من بازی کنی
خیلی کتابت که مربوط به کاردستی هست رو دوست داری خودت میری واز تو کمد میاریش و سریع شروع میکنی به قیچی کردن
یه روز همراه دایی بهروز رفتیم باغ خاله جون این عکس خوشگل رو اونجا ازت گرفتم
وقتایی که با خودت سرگرمی وبازی می کنی خودت رو شبیه یه خانم بزرگسال میکنی یه شال سرت
میکنی وتنهایی میری خرید
هر وقت مامان می خواهد آرایش بکنه خیلی معصومانه تو چشمای من نگاه میکنی و میگی مامان میشه
من هم یک بزنم ترو خداااا
چندروز پیش همراه بابا رفتیم نمایشگاه کتاب تو هم عاشق کتاب .این بار دلم می خواست خودت
مستقل انتخاب کنی هر کتابی رو که دوست داشتی اجازه داشتی بخری
این هم خریدای رومینا .البته کتابای گاج رو مامانی انتخاب کرده
رومینای گلم این روزا درگیر کاری تولدتم امیدوارم به خوبی برگذار بشه
این هم عکس خوشگلی که داره 4 ساله میشه